انتظار...

ساخت وبلاگ
دبیر ورزشمون در رابطه با عاشورا، عزاداری و نوحه هایی که توی محرم میخونن حرفایی زد که بنظرم منطقی میومد و واقعا حیف بود بقیه حرفاشو نشنون. من بعنوان یه دانش آموز چیزای خوبی که یاد میگیرمو باید به بقیه هم منتقل کنم یسری حرفا هست که حیفه همه ندونن و باید شنیده شه، مردم بدونن تا اشتباه نکنن و یا اشتباهشونو تکرار نکنن؛  دبیر ورزشمون میگفت توی روضه خوانی و یا توی نوحه خوندنا یچیزی هست که واقعا دوست نداره و خوشش نمیاد، وقتی شنیدم بنظرم خیلی منطقی اومد، کاش همه ی کسایی که تو محرم عزاداری میکنن اسم کارشونو عزاداری نذارن میگفت همه موقع تعریف کردن از امام حسین همیشه از مظلومیتش میگن و این درسته که مظلوم بوده و هیچ اشکالیم نداره، ولی اونا همیشه هرسال همین حرفارو تکرار میکننو برای بچه هاشون تعریف میکنن که سر بریده ی امام حسین (ع) رو جلوی دختر کوچیکش گذاشتنو از تیر هایی که به امام خورد و ظلم هایی که بهش شد تعریف میکنن و مردم براش گریه میکنن. مشکل اینجاست که چرا از قدرت و کارای خوبی که امام حسین میکرد، داستان زندگیش و دلاوری هاش، ازشون هیچی تو روضه ها نمیگن؟؟ آیا بچه های کوچیک میدونن امام حسین واسه چی جنگ کرده؟ تا حالا هیچ بچه ای ازتون پرسیده امام حسین چرا جنگ کرد؟ چرا خانوادشو باخودش به جنگ برد؟ چرا بچه چندماهه رو به میدان جنگ برد؟ این چه کاری بود که انجام داد؟! جواب این سوالا رو چطوری به بچتون انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:29

روزها میگذرندو میگذرندهیچ چیز قابل پیش بینی نیست؛ هر روز که به مدرسه می روم اتفاق تازه ای می افتد. هر روز با روز قبلش متفاوت است. معلم هایی که روز به روز بیشتر آن ها را می شناسیم و بیشتر دوست می شویمدرس هایی که روز به روز مشکل تر می شوند و به خواندن بیشتری نیاز دارندپله هایی که هر روز برای رسیدن به کلاسِ درس از آنها بالا می رویمهم کلاسی هایی که روز به روز بیشتر به یکدیگر نزدیک می شویم.. اما چگونه نزدیک می شویم؟ در جمع دوستانه ات چقدر با آنها صمیمی هستی و چقدر برای دیگران ارزش و احترام قائل می شوی؟!تو با تک تک کلماتی که سخن می گویی، لحظه لحظه ای که گوش می کنند، کوچکترین رفتار هایی که انجام می دهی، بر ذهن چند نفر اثر می گذاری؟نمی دانی.. نمی دانی اگر با کوچکترین شوخی بی موقع ات دلی را شکسته ایتو نمی دانی اگر با کوچکترین رفتار نا مناسبت آسیبی به کسی رسانده اینمی دانی حس معلمت را، بار ها و بارهایی که او را اذیت کردی، خسته کردی و یا قدرش را ندانستی؛چه می شود جای معلم بود؟ جای ناظم، یا جای مدیر؟ من هیچوقت تحمل اذیت کسی را نداشتم، هیچوقت به اندازه ی کافی صبور نبوده ام.. چه می شود هنگام رفتار، خودم را جای او بگذارم؟ یا چه می شود از درس نخواندن و بی احترامی کردنم جلویشان خجالت بکشم؟ چه می شود دنبال جلب رضایت آنها باشم، نه دنبال جلب رضایت دلِ خودم.احترام کلمه ی کوچکیست که یک بزرگی در خود دار انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:29

انتظار......
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:29

سلام به تو ای امام معصومم، هرجا هستی خنده بر لبانت باشد و دلت شاد.اگر اتفاقی یاچیزی دراین دنیا دلت را به رنج واذیت می آورد، بابت آن ازتو معذرت میخواهم. کسی نیستم که بتوانم کاری کنم تا دل شما اذیت نشود،اما میتوانم برای شما دل نوشته بنویسم تا شما آن را بخوانید و باعث دلگرمی تان شود. وقتی بچه بودم درمورد شما از مادربزرگ و مادرم برای اولین بار می شنیدم، آن موقع بخاطر نشناختن شما، از شما میترسیدم، برایم جای سوال بود که درکجا هستید و چطور کسی نمیتواند شمارا ببیند و شما چه کسی هستید وچه رفتاری با ما خواهید داشت! اما وقتی به این سن رسیدم،درمورد شما چیزهای بیشتری یاد گرفتم،الان به خوبی شمارا نمیشناسم،ولی به اندازه ای میشناسم که میتوانم بگویم با آمدن شما، دنیا بهشت می شود! اگر چشم ما به جمال شما روشن شود و شما ظهور کنید، دنیا از این رو به آن رو می شود، چیزی برای سختی کشیدن و ناراحتی باقی نمی ماند. آن کسی که شما را قبول دارد و با ایمانش سعی می کند رضایت شما را به دست آورد،خوب می داند که آمدن شما جهان را گلستان می کند، کسی که دلش،و سیرتش پاک است،ترس و دلهره ای ندارد ونخواهد داشت. امیدوارم آنقدری ب انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:08

از امام زين العابدين و آن حضرت از پدرش روايت نموده كه پيامبر اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س)  فرموده :  المهدى من ولدك . ( مهدى از فرزندان تو است). عبدالرحمن بن عوف روايت نموده كه پيغمبر فرمود:    ليبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنايا، اجلى الجبهه ، يملاء الارض عدلاً يفيض المال فيضاً   خداوند از عترت من مردى را برانگيزد كه ميان دندانهايش باز ، و رويش روشن باشد، زمين را پر از عدل كند  و به مردم اموال فراوان بخشد.   عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود :    لا يقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى ، يواطى اسمه اسمى يملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً .   پيش از قيامت مردى از اهل بيت من به سلطنت مى رسد كه همنام من باشد زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:08

«شعر امام زمان»   گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویمگفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کنگفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کنگفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کنگفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینهگفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجانگفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کنگفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارمگفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کنگفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردانگفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کنگفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:08

(بسم الله الرحمن الرحیم)سلام برتو ای شهید،ای شهید فداکار،ای لاله ی درخون خفته...ای شهید، از نظر من بعد از مادران، بهشت زیر پای توست. زیرا توهم مانند مادر فداکاری کرده ای،مانند مادر خیرو خوش عاقبتی مارا میخواهی وبه ما امر به معروف و نهی از منکر می کنی.می دانم که اگر با دشمن جنگیده ای،اگر در مقابل ظلم ایستاده ای،مقاومت کرده ای و از دینت دفاع کرده ای، همه وهمه بخاطر اطاعت از خداوند،جلب رضایت او و برای میهنت بوده است. میهنی که بعداز رفتن تو هرگز اجازه نداد یادت،اسمت،و جانفشانی ات از خاک و آسمانش بیرون برود.ای شهید آرام خفته درخاک، ای شهیدی که سالم رفتی به جبهه ی جنگ، و وقتی برگشتی، چیزی جز یک پلاک ازتو باقی نمانده بود... به نگرانی ها و چشم به در دوختن های مادرت قسم  می خورم دستان پیر و لرزانش که با گرفتن پلاکت،آرام شد، به چشمان خیس و آرام مانند دریایش، که از آن قطره های گرم اشک می بارید،اما دلش طوفانی بود... به همه ی این ها قسم می خورم که خیانت به وطن، خیانت به تو وامثال توست، بعدازتو راهت را ادامه می دهیم، بعد از تو جنگ تمام نشد، بلکه فقط تهاجم و لشکر کشی و خونریزی پایان یافت، ما هنوز هم انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:08

امروز از صبح که از خواب بیدار شده بودم و دست وصورتم را شسته بودم برای خواندن نماز در مدرسه وضو گرفته بودم وبعدش نماز صبحم را خواندم. حس بهتری داشتم،احساس می کردم امروز قرار نیست اتفاق بدی بیفتد، به مدرسه رفتم،استرس داشتم که نکند معلم ازما امتحان بگیرد، هیچی نخوانده بودم باخود گفته بودم که در مدرسه می خوانم، اما به اصرار بچه ها،و بهانه هایشان که می گفتند:(ما نمی دانستیم امروز امتحان داریم،شما نگفته بودید و ما هیچی نخواندیم!) معلم امتحان نگرفت. کتابم را باز کردم، اول صفحه اش در جلسه ی قبل یادداشت کرده بودم جلسه ی بعد (که الان باشد)، دبیر از درس 8و9 امتحان می گیرد، می دانستم اما هیچی نخوانده بودم، هیچی هم نگفتم تا دروغ نگفته باشم، اما به اصرار بقیه امتحان کنسل شد.زنگ بعدش هم انشا داشتم،انشایم را با تمام احساسم و به خوبی نوشتم و تحویل دبیرش دادم.زنگ بعد قرار بود که دبیر بعدی، برگه های امتحان جلسه ی پیش را که گرفته بود، به ما بدهد،وقرار بود هرکس دونمره پایین تراز نمره ی کامل امتحان گرفته باشد، به دفتر برود  تا مدیر با او صحبت کند. استرس داشتم،مطمئن بودم که همه ی سوالات را کامل جواب داده ام، انتظار......ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1schoolhejab20171 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:08